‫سادگورو توضیح می‌دهد که شاید جهان، در واقع، آن‌قدرها هم جای بدی نباشد. چیزهای زیبا و انسان‌های زیبا واقعاً وجود دارند، اما دیدگاه ما نسبت به جهان به اطلاعاتی بستگی دارد که به‌طور منظم به ما داده می‌شود.

‫پس از وقفه‌ای طولانی، بار دیگر با ادامه مجموعه‌ی ماهابهارات بازگشته‌ایم. در این قسمت، نفرین پاندو، او را با مسئله‌ی بی‌فرزندی روبه‌رو کرد، با وجود داشتن دو همسر جوان. با این حال، کونتی با بهره‌گیری از موهبت یک مانترا، خدایان را فرا می‌خواند تا فرزندانی بیاورد. در این روایت، با خاستگاه هر یک از پنج برادران پانداوا آشنا می‌شویم.

‫‫از بین فرم‌های متعدد شیوا، آرداناریشوارا احتمالاً منحصربه‌فردترین می‌باشد. نگاهی می‌اندازیم به افسانه، علم و واقعیت در پسِ نمادِ آرداناریشوارا و توضیح می‌دهیم چرا شیوا این‌گونه به‌تصویر کشیده شده‌ است.

‫‫در این قسمت از ماهابهارات، سادگورو به نوادگان برادر پورو، یعنی یادو، می‌پردازد؛ که قبیله یاداوا را به وجود آورد، قبیله‌ای که کریشنا در آن زاده شد.

‫در نوشتار امروز، سادگورو درباره‌ی دانش مانتراها و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها برای سود رساندن به نظام درونی بدن بهره برد، سخن می‌گوید: «مانترا یعنی یک صدا. امروزه، علمِ مدرن تمام هستی را به‌صورت یک ارتعاش می‌نگرد. هر جا که ارتعاشی باشد، بی‌تردید صدایی نیز وجود دارد. مانتراها انواع مختلفی دارد. هر مانترا نوع خاصی از انرژی را در بخش متفاوتی از بدن فعال می‌کند.»

‫سادگورو در مورد ظرافت‌های تمرین‌ ایشا کریا صحبت می‌کند و اینکه چگونه «من بدن نیستم، من ذهن نیستم» یک شعار، فلسفه، یا ایدئولوژی نیست، بلکه عطری است که اضافه می‌شود تا شخص بتواند با سهولت بیشتری از نَفَس آگاه‌ باشد.

‫سادگورو درباره‌ی علم تقدیس صحبت می‌کند و اینکه چگونه فضاهای انرژی‌بخش می‌توانند برای افراد و کل بشریت سودمند باشند.

‫‫در این قسمت از ماهابهارات، آمبای طرد شده که به تدریج ناامیدتر هم می‌شد، به دنبال کسی می‌گردد که بتواند بیشما را بکشد و انتقامش را بگیرد، این نیت، زنجیره‌ای از وقایع را آغاز می‌کند که پس از سال‌ها در نبرد کوروکشِترا به اوج خود می‌رسد.

‫در این قسمت از ماهابهارات، شاهد ماجرای شومِ تولد ۱۰۰ پسرِ دریتاراشترا هستیم. با نادیده گرفتن هشدارها و خِرد ریشی‌ها، گانداری و شوهرش، تصمیم می‌گیرند که فرزند نخستشان، دوریودانا، که چشم‌هایی مارمانند داشت را قربانی نکنند.

‫چه زمانی بخوابیم و چقدر بخوابیم سؤالاتی هستند که بیشتر افراد در مقطعی از زندگی خود با آن‌ دست‌وپنجه نرم کرده‌اند. سادگورو تفاوت بین خواب و آرامش را به ما توضیح می‌دهد و می‌گوید کمیت خواب مهم نیست، بلکه کیفیت خواب است که اهمیت دارد. او همچنین به ما می‌گوید چگونه تمرین یوگا می‌تواند به کاهش ضربان قلب در حالت استراحت کمک کند.

‫سادگورو به این پرسش پاسخ می‌دهد که چگونه بیماری‌های مزمن از افکار و احساساتی که ما تولید می‌کنیم سرچشمه می‌گیرند و در نهایت منجر به سَمی شدن سوپ شیمیایی بدن ما می‌شود.

‫سادگورو داستان را از آنجایی ادامه می‌دهد که شانتانو با ساتیاواتی ازدواج می‌کند، و نگاهی می‌اندازد به اینکه چطور بیشما در تلاش برای حفظ آینده‌ی خاندان کورو، شرایط ناگواری به وجود می‌آورد.