ماهابهارات قسمت ۵۲: روحها چگونه تکثیر میشوند؟
از زمان ماهابهارات، حدود پنج هزار سال پیش، تا به امروز، جمعیت جهان از تنها ۱۸ میلیون نفر به ۷/۷ میلیارد نفر رسیده است. اگر چیزی به نام تناسخ وجود دارد، پس چطور تعداد روحها درحال افزایش است؟ سادگورو در این بخش از برنامه ماهابهارات، این تصور غلط را برطرف میکند.

پرسشگر: در زمان ماهابهارات، هزاران نفر در ارتشها حضور داشتند. امروز جمعیت انسانها چند برابر شده و اکنون هفت میلیارد نفر روی این سیاره زندگی میکنند. آیا میتوانید پدیدهی روحهای قدیمی و جدید را بررسی کنید و اینکه این موجودات جدید از کجا میآیند؟
سادگورو: همهی این روحهای جدید از کجا میآیند؟ باید درک کنید، همانطور که بدن شما یک چیز فیزیکی است، ذهن شما هم یک چیز فیزیکی است. چون بدن و ذهن شما چیزهایی فیزیکی هستند و تجربه شما محدود به چیزهای فیزیکی است، همیشه در قالب این فکر میکنید که چه زمانی آغاز شده و چه زمانی به پایان میرسد. همهی چیزهای فیزیکی ناگزیر یک آغاز و یک پایان دارند. اما وقتی کلمه «روح» را به کار میبرید - که امروزه خیلی بیقاعده استفاده میشود - ما درباره یک چیز فیزیکی صحبت نمیکنیم. من هرگز از این واژه استفاده نمیکنم، اما بیایید فرض کنیم از واژه «روح» برای توصیف بُعد غیرفیزیکی وجودتان استفاده میکنیم. آنچه غیرفیزیکی است، آغاز و پایان ندارد. آنچه غیرفیزیکی است یعنی آنچه وجود ندارد، چون تصور شما از وجود، صرفاً فیزیکی است. آنچه فیزیکی نیست، شما به آن «فضای خالی» میگویید.آنچه وجود ندارد یا آنچه نیست، نمیتواند آغازی داشته باشد. اگر آغازی ندارد، نمیتواند قدیمی یا جدید باشد. این چیزها اصلاً مطرح نیستند. مثل این است، فرض کنید یک ترازو دارید. روی آن ایستادید و وزنتان را دیدید - همان عدد ایدهآلی که در کتابهای تناسب اندام آمده است. بعد خواستید ببینید حالِ مادر زمین چطور است، برای همین ترازو را برعکس کردید. از نظر فنی، سیاره روی ترازو قرار گرفته است. میدانید چرا شیرشاسانا (ایستادن روی سر) را انجام میدهند؟ - چون میخواهند حس کنند سیاره را روی سرشان حمل میکنند. اگر از فاصلهای خاص، عکس کسی را که در وضعیت شیِرشاسانا است بگیرید و آن را بچرخانید، انسانی را خواهید دید که سیارهای را روی سرش حمل میکند. پس اگر ترازو را برگردانید و عدد را نگاه کنید، وزن خود ترازو را میبینید، اما وزن سیاره را به دست نخواهید آورد.
الان هم همینطور است: از طریق ذهن خودتان سعی میکنید چیزی را که فیزیکی نیست، درک کنید. مثل این است که بخواهید وزن سیاره را با ترازوی خودتان اندازه بگیرید. وقتی روی آن میایستید، عدد دقیق وزنتان را نشان میدهد، اما اگر مادر زمین را روی آن بنشانید، کار نمیکند - چون این روش کارکردِ ترازو نیست. پس وقتی کلمه «روح» را به زبان میآورید، درباره کمیت صحبت نکنید. کمیت و ماهیت غیرفیزیکی با هم جور در نمیآیند. کمیتها مربوط به فیزیک هستند. چند ساله، چه تعداد، چقدر بزرگ، چقدر کوچک - همه اینها به بُعد فیزیکیِ هستی مربوط میشوند، نه به بُعد غیرفیزیکی. پس اگر کسی چنین سؤالی از شما پرسید، جا نخورید. فقط از او بپرسید: «آیا میدانید جمعیت حشرات کم شده است؟» خرد ساهادِوا چنین است.
ادامه دارد…

