‫سادگورو: درحال‌حاضر، تنها چیزهایی که در تجربه شما هستند، بدن، ذهن و احساسات شماست. تا حدی آن‌ها را می‌شناسید و می‌توانید استنباط کنید که اگر این سه چیز قرار است به شکلی که اتفاق می‌افتند، رخ دهند، باید انرژی‌ای وجود داشته باشد که باعث شود آن‌ها رخ دهند. بدون انرژی، هیچ‌کدام از این‌ها نمی‌تواند اتفاق بیفتد. برای مثال، یک میکروفون صدا را تقویت می‌کند. حتی اگر چیزی در مورد میکروفون نمی‌دانید، می‌توانید استنباط کنید که منبعی وجود دارد که آن را تغذیه می‌کند. ‫

‫این‌ها تنها چهار واقعیت در زندگی شما هستند: بدن، ذهن، احساس و انرژی. هر کاری که می‌خواهید با خودتان انجام دهید، باید در این چهار سطح باشد. اگر از احساسات خود استفاده کنید و بخواهید به نهایت برسید، به این مسیر، باکتی یوگا یا راه سرسپردگی می‌گوییم. اگر از هوش خود استفاده کنید و بخواهید به نهایت برسید، به این مسیر، گنانا یوگا یا راه خِرَد می‌گوییم. اگر از بدن یا عمل فیزیکی استفاده کنید تا به نهایت برسید، به این مسیر، کارما یوگا یا راه عمل می‌گوییم. اگر انرژی‌های خود را دگرگون کنید و بخواهید به نهایت برسید، به این مسیر، کریا یوگا یعنی عمل درونی می‌گوییم. این‌ها تنها چهار روشی هستند که می‌توانید با خودتان کار کنید.

‫باکتی یوگا چیست؟

‫زمانی بود که غالب‌ترین عامل در انسان، احساسات او بود. امروز، احساسات غالب‌ترین بخش شما نیست اما هنوز هم شدیدترین بخش در شما است. بیشتر مردم نمی‌توانند بدن فیزیکی‌شان را تا سطح بالایی از شدت برسانند. برای حفظ شدت در بدن، تلاش زیادی لازم است. مردم می‌توانند گهگاه ذهن‌شان را در حالت شدت نگه دارند، اما افراد بسیار کمی قادرند ذهنی با شدت را به‌طور پایدار حفظ کنند. در سطح انرژی، عموماً مردم اصلاً شدید نیستند. آن‌ها فقط لحظات خاصی از شدت را می‌شناسند، نه حالت ثابتی از شدت. اما احساسات می‌تواند بسیار شدت یابد. اگر نه در عشق، دست‌کم در خشم شما شدید هستید. در برخی احساسات، توانایی شدید بودن را دارید. اگر نتوانم شما را با عشق یا شادی به‌شدت برانگیزم، اگر به شما توهین کنم، حداقل با خشم شدت خواهید یافت - تا حدی شدید که تمام شب خوابت نخواهد برد. اگر به شما بگویم: «لطفاً بنشینید و بیدار بمانید. به شما یوگا یاد می‌دهم،» خواب‌تان می‌برد. اما اگر به شما توهین کنم، تمام شب بیدار خواهید نشست. آدم‌های عصبانی نمی‌توانند بخوابند، این‌طور نیست؟ پس احساسات همیشه عامل غالب در انسان بوده است.

باکتی یوگا: استفاده از شدت احساسات

‫تنها نکته این است که احساسات می‌تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد. می‌تواند اشکال بسیار شیرین و فوق‌العاده به خود بگیرد، می‌تواند اشکال کاملاً ناپسند و وحشتناک به خود بگیرد. موضوع این است که آن را آموزش دهید تا شکل شیرین و زیبایی به خود بگیرد. سرسپردگی راهی برای تبدیل احساستان از منفی بودن به خوشایندی است. ببینید، افرادی که عاشق شده‌اند اهمیتی نمی‌دهند که در دنیا چه اتفاقی می‌افتد. طرز رفتارشان طوری است که فکر می‌کنید واقع‌بین نیستند. فقط احساسی خوشایند برای خودشان ساخته‌اند، پس زندگی‌شان زیباست. این حالت یک سرسپرده است. سرسپردگی، نسخه‌ای تکثیرشده و ارتقاءیافته از یک رابطهٔ عاشقانه است. یک سرسپرده در نوعی رابطه عاشقانه بی‌نقص است، چون اگر عاشق یک مرد یا زن شوید، آن‌ها مطابق انتظار شما پیش نمی‌روند و در نهایت به مشکل برمی‌خورید. به همین دلیل مردم خدا را انتخاب می‌کنند. این به سادگی یک رابطه عاشقانه است و شما انتظار هیچ پاسخی ندارید. زندگی‌تان کاملاً زیبا می‌شود چون احساستان بسیار شیرین شده است. از طریق آن شیرینی، انسان رشد می‌کند. این سرسپردگی‌ست.

‫سرسپردگی بُعد دیگری از هوش است. عقل می‌خواهد حقیقت را فتح کند. سرسپردگی فقط حقیقت را در آغوش می‌گیرد. سرسپردگی نمی‌تواند رمزگشایی کند اما سرسپردگی می‌تواند تجربه کند. عقل می‌تواند رمزگشایی کند اما هرگز نمی‌تواند تجربه کند. این انتخابی است که انسان باید بکند.

سرسپردگی: مسئله‌ی دیدگاه

A diagram of Earth’s location in the Universe in a series of eight maps that show from left to right, starting with the Earth, moving to the Solar System, onto the Solar Interstellar Neighborhood, onto the Milky Way, onto the Local Galactic Group, onto the Virgo Supercluster, onto our local superclusters, and finishing at the observable Universe.

‫وقتی چیزی یا کسی شما را فرا می‌گیرد، به‌طور طبیعی سرسپرده می‌شوید. اما اگر سعی کنید سرسپردگی را تمرین کنید، مشکل ایجاد می‌کند چون مرز بین سرسپردگی و فریب بسیار باریک است - شما را به انواع توهمات می‌کشاند. پس نمی‌توانید سرسپردگی را تمرین کنید، اما می‌توانید کارهای خاصی انجام دهید تا به سرسپردگی برسید.

‫اگر فقط یک چیز را تشخیص دهید، به‌طور طبیعی سرسپرده خواهید شد: کیهان بسیار عظیم است. نمی‌دانید کجا آغاز می‌شود یا کجا پایان می‌یابد. صدها میلیارد کهکشان وجود دارد. در این کیهان وسیع، این منظومه شمسی ذره کوچکی است. اگر فردا منظومه‌ی شمسی ناپدید شود، در گستره‌ی کیهان حتی به چشم هم نخواهد آمد. در این ذره‌ی کوچک از منظومه شمسی، سیاره زمین خود یک ذره‌ی ریز است. در این ذره‌ی ریز از سیاره، شهری که در آن زندگی می‌کنید یک ذره فوق‌‌ریز است. در آن، شما مرد بزرگ و مهمی هستید! این مشکلِ جدی از دیدگاه است. فقط به خاطر همین است که سرسپردگی‌ای در شما نیست.

‫اگر نمی‌توانید وسعت را تصور کنید، تلسکوپ هابل تصاویر شگفت‌انگیز مختلفی ثبت کرده که در اینترنت موجود است. فقط به این تصاویر نگاه کنید و ببینید چقدر بی‌انتهاست. یا شب بیرون بروید، چراغ‌ها را خاموش کنید و به آسمان نگاه کنید. نمی‌دانید کجا شروع می‌شود یا کجا تمام می‌شود، و اینجا شما یک ذره فوق‌‌ریز از غبار هستید که روی سیاره‌ای می‌چرخید، نمی‌دانید از کجا آمده‌اید یا کجا خواهید رفت. برایتان بسیار طبیعی خواهد بود که سرسپرده باشید. در برابر هر چیزی که می‌بینید، سر تعظیم فرود می‌آورید. اگر فقط خودتان را در نسبت با بقیه خلقت ببینید، راه دیگری وجود ندارد. فقط به این دلیل که مردم دیدگاه اینکه چه کسی هستند و جایگاهشان در این هستی کجاست را از دست داده‌اند، احمق‌های مغروری شده‌اند.

‫با تمام علم‌مان، حتی یک اتم را هم به طور کامل درک نکرده‌ایم. چیزها را تکه تکه می‌دانیم، می‌دانیم چگونه از آن‌ها استفاده کنیم اما نمی‌دانیم چیست. اگر این را درک کنید، اگر همه‌چیز را مشاهده کنید، یک برگ، یک گل، یک اتم، یک پرنده، یک حیوان، یک مورچه، نمی‌توانید حتی یکی از آن‌ها را به طور کامل درک کنید. آن وقت در برابر همه‌چیز سر تعظیم فرود می‌آورید. حتی یک اتم هم فراتر از درک شماست. این ماهیت آفرینش است. اگر به ماهیت آفرینش توجه کنید، چطور می‌توانید سرسپرده نباشید؟

‫یک کار ساده که می‌توانید انجام دهید این است که هر چیزی را در این هستی بالاتر از خودتان بدانید. ستاره‌ها قطعاً بالاترند، اما سعی کنید سنگ‌ریزه‌ای کوچک در خیابان را بالاتر از خودتان ببینید. در هر صورت، از شما ماندگارتر و پایدارتر است. می‌تواند تا ابد همان‌جا بماند! اگر یاد بگیرید به همه‌چیز در اطرافتان با توجه و دقت نگاه کنید، درمی‌یابید که حتی ماهیت یک اتم را هم نمی‌توانید به طور کامل درک کنید. همه‌چیز فراتر از هوش شماست. همه‌چیز بالاتر از شماست و شما به‌طورطبیعی سرسپرده می‌شوید.

‫یک سرسپرده چیزهایی را می‌داند که حتی نمی‌توانید تصور کنید. او چیزهایی را درمی‌یابد که شما باید برایش تقلا کنید، چون درون خودش چندان چیزی از «خود» باقی نمانده است. وقتی بیش از حد از خود پر شده‌اید، جایی برای هیچ‌چیزِ بالاتر نمی‌ماند.

‫سرسپردگی به این معنا نیست که باید اهل معبد رفتن، مراسم پوجا یا شکستن نارگیل باشید. یک سرسپرده فهمیده که جایگاهش در هستی چیست. اگر این را فهمیده باشید و نسبت به آن آگاه باشید، به‌عنوان یک فرد سرسپرده زندگی خواهید کرد. راه دیگری وجود ندارد. این یک شیوه بسیار هوشمندانه برای زیستن است.

‫یادداشت سردبیر: «اندیشه‌های عارفانه» شامل بینش‌های بیشتری از سادگورو درباره ماهیت احساسات انسانی و قدرت سرسپردگی است. نمونه رایگان را بخوانید یا نسخه الکترونیکی کتاب را تهیه کنید.