فرایندی معنوی عاری از اصطکاک
سادگورو توضیح میدهد که در مسیر معنوی، زندگی روی دور تند سپری میشود. در نتیجه، هم درد و هم شادی میتوانند شدت یابد. هنگامی که انرژیهای زندگی شتاب میگیرند، فرد باید بدن، ذهن و احساسات را در یک جهت، همراستا کند.

سوال: مدتی است که تمرینات را انجام میدهم. در ابتدا همهچیز خوب بود، اما سپس مزاحمتهایی از بیرون، بهخصوص از طرف خانواده، پیش آمده است. نمیدانم چطور باید با این شرایط روبهرو شوم. تمرینات را ادامه میدهم، اما احساس میکنم به فیض الهی در زندگیام نیاز دارم. لطفاً کمک کنید.
سادگورو: یکی از ابعاد فرایند معنوی این است که زندگیاتان را روی دور تند میگذارد. شما میخواهید فرایند تکامل را تسریع کنید. هنگامی که آن را روی دور تند میگذارید، شادی، درد و رنجتان — همهچیز شدیدتر میشود. با تمرینات معنویِ خاصی، دارید انرژیهای خود را در جهت مشخصی تنظیم میکنید. وقتی کریا انجام میدهید، انرژیهای خود را در مسیر حقیقت نهایی قرار میدهید. هنگامی که این کار را انجام میدهید، بسیار مهم است که بدن، ذهن و احساساتتان همکاری کنند و خود را با آن همراستا کنند. اگر انرژیهای شما در یک جهت حرکت کنند در حالی که بدن، ذهن و احساساتتان در جهات دیگر میروند، درگیری پیش میآید.
همسو شدن با الوهیت
وقتی میآیید و با من مینشینید، فرض میکنم که میخواهید رشد کنید، که میخواهید تا انتهای مسیر بروید. هنگامی که انرژیهایتان را به سمت حقیقت نهایی هدایت میکنیم، به عهدهی خودتان است که بدن، ذهن، احساسات — همهچیز را در همان جهت همراستا کنید. اگر این کار را بکنید، با شادی و لذت سفر خواهید کرد. اگر نکنید، باز هم سفر خواهید کرد و پیش خواهید رفت، اما با فریاد و گریه. ذهن و احساساتتان را با چیزهای کوچک درگیر نکنید. این به آن معنا نیست که باید خانواده یا هر برنامه دیگری که در زندگیاتان ایجاد کردهاید را رها کنید. خانواده، خیابان، آشرام، کوه، جنگل، شهر — هر جا که مناسب و مساعد است زندگی کنید. معنویتت هیچ ربطی به جایی که زندگی میکنید ندارد.
اگر درد، شادی و هر چیز دیگری که تجربه میکنید شدید میشود، به این دلیل نیست که فیض الهی وجود ندارد. فرایند معنوی در جریان است. این همان فیض الهی است. فیض به این معنا نیست که همیشه با شما مثل یک عزیزدردانه رفتار شود. فیض یعنی پیوسته شما را به جلو هل دادن و اجازه ندادن که در جایی ساکن شوید. اگر فقط به دنبال تسلی بودیم، دیگر همهی اینها ضروری نبود. فقط دروغهای زیبایی به شما میگفتیم، مثل «خدا از شما مراقبت خواهد کرد» و «همه چیز درست خواهد شد» — همان چیزهایی که مدتهاست در تقریباً هر دین و جامعهای به شما گفتهاند. آیا به اندازه کافی این داستانها را نشنیدهاید؟
فقط به تمرینتان پایبند بمانید. چگونه ذهن و احساساتت را در یک جهت همراستا کنید؟ ما زمان زیادی صرف میکنیم تا یک تمرین ساده را به شما بیاموزیم، تنها برای اینکه ذهن، احساسات و بدنتان را در همان جهت انرژیهایتان قرار دهیم. انرژیهای شما همیشه در مسیر حقیقت نهایی هستند، اما با تمرینات معنوی، ما فرایند را تسریع کردهایم. با فرایند طبیعی تکامل، آهسته پیش میرفت. حالا سریع پیش میرود.
حتی وقتی فرایند تکامل شما آهسته پیش میرفت، رنج وجود داشت، اما آن را آنقدر احساس نمیکردید، چون با سرعت یک حلزون سفر میکردید. حالا که سریع حرکت میکنید، اگر یک چرخ به طرف دیگر بچرخد، دردسر بیشتری ایجاد خواهد کرد. مثل ماشینتان است — فقط اگر هر چهار چرخ در یک جهت باشند، نرم حرکت خواهد کرد. اگر یک چرخ به جهت دیگر برود، اصطکاک بهوجود میآید. تمام چیزی که الان اتفاق میافتد همین است. اگر این اتفاق میافتد، یک کار ساده که میتوانید بکنی این است که در یکی از برنامههای مهندسی درون داوطلب شوید. کاملاً هوشیار باشید، فقط به همهچیز گوش دهید و آن را دریافت کنید. این ذهن و احساساتتان را به مسیر درست برمیگرداند.
اگر ذهن شما با چیزی درگیر شود، مثل این است که وقتی ماشین حرکت میکند و شما دست خود را بیرون میآورید و به شاخهی درختی میچسبید. چیزی باید پاره شود — یا شاخه میشکند، یا بازوی شما کنده میشود یا ماشین میچرخد. اصطکاکی اتفاق خواهد افتاد.
تنها اگر میخواهید رشد کنید
تنها اگر واقعاً میخواهید رشد کنید با من بنشینید. درک شما از آنچه دریافت میکنید، نباید بر اساس راحتی و میل شما باشد. روزی، رئیس قبیلهای آدمخوار نامهای برای پاپ نوشت و از او بابت کشیشانی که برای انجام وظایف مذهبی نزد آدمخوارها فرستاده بود، تشکر کرد. گفت: «پاپ محترم، از شما برای سه کشیشی که فرستادید بسیار تشکر میکنم. آنها بسیار مهربان، ملایم، دلسوز و آگاه بودند. راههای شیرین عیسی را به ما آموختند. آنها نرم و کاملاً خوشمزه بودند.»
درکتان از آنچه دریافت میکنید را بر اساس آنچه برایتان راحت است قرار ندهید. اگر بهدنبال راحتی و آسایش هستید، بهتر است به یک باشگاه ورزشی یا اجتماعی بپیوندید، جایی که بتوانید به گفتوگوهای بیهوده بپردازید. شما برای راحتی وارد مسیر معنوی نمیشوید. شما وارد این مسیر میشوید چون میخواهید به امکانِ عظیمتری از زندگی دست یابید.
ذهن و احساساتتان را با انرژیهای بنیادین همراستا کنید — آنگاه تجربهاتان از زندگی زیبا خواهد شد.

