حقیقت چیست؟
«حقیقت چیست و ماهیت آن چیست،» این سوالی بود که آرجونا در میدان نبرد کوروکشِترا از کریشنا پرسید. سادگورو پاسخ کریشنا را توضیح میدهد و در مورد «نابترین شهد زندگی» بیشتر توضیح میدهد.

سادگورو: وقتی آرجونا از کریشنا پرسید: «ماهیت این حقیقتی که از آن صحبت میکنی چیست؟ نمیتوانم آن را درک کنم» کریشنا گفت: «ماهیت حقیقت چنین است که اگر آنچه شبیه آمریتام (شهد) بهنظر میرسد بنوشی، به ویشام (زَهر) تبدیل میشود. اگر آنچه شبیه ویشام (زَهر) به نظر میرسد بنوشی، به آمریتام (شهد) تبدیل میشود.»
تنها چیزی که درزندگیتان نمیخواهید خلأ است. تمام زحماتی که در زندگی از نظر تحصیلات، خانواده، شغل، پول و مشکلات میکشید، برای این است که به هر طریقی مطمئن شوید زندگیتان خالی نیست. این تنها کاری است که به هر قیمتی سعی می کنید انجام دهید. اما اگر آگاهانه خالی شوید، آن شهد نهایی زندگی است. و با این حال، در درکِ معمول شما، زَهرِ مطلق است. هیچکس آن را نمیخواهد. اما اگر آن را بنوشید، به شهد شما تبدیل میشود.
در عین حال، تمام چیزهای دیگری که به عنوان شهد در نظر گرفته بودید — چه دانش، پول، قدرت، عشق یا هر چیز دیگری — دنبال آنها دویدید، اما چه اتفاقی برایتان اُفتاده است؟ لذتهای کوچکی نصیبتان شده است اما در نهایت، وقتی که به اطراف نگاه میکنید، زندگیتان تمام شده است. در تلاش برای دویدن به دنبال آنچه شهد نامیده میشود، زندگی از شما ربوده شده است. و تمام تلخیها و رنجهای این سیاره فقط به این دلیل است که مردم به دنبال این چیزها میدوند، اینطور نیست؟ اما اگر به دنبال آنچه شبیه زهر به نظر میرسد بروید، زندگیتان به شهد تبدیل میشود. این ماهیت حقیقت است.
اگر قرار است الوهیت در شما وارد شود و در درون شما تجلی یابد، به فضای خالی نیاز دارید. در غیر اینصورت، تنها چیزی که وجود دارد شیطانِ ذهن شماست. تنها اگر خلأ در درونت پدید آید، الوهیت در تو رخ خواهد داد. عشق، شادی و آرامش را فقط در لحظات خلأ تجربه کردهاید — تمام چیزهای زیبا فقط در لحظات خلأ برای شما اتفاق اُفتاده است. اما از نظر منطقی و ذهنی، فکر میکنید خلأ تنها چیزی است که نمیخواهید. شبیه زهر بهنظر میرسد، اما شهد است.
رسیدن به معدن طلا
اگر به دنبال کامل شدن بگردید، این یک دویدن بیپایان خواهد بود. شما هرگز کامل نخواهید شد. سه راه وجود دارد که از طریق آنها سعی میکنید خود را کامل کنید. میخواهید جیبتان پر از ثروت باشد. شما میخواهید سرتان پر باشد — میخواهید همهچیز را بدانید. شما میخواهید قلبتان پر باشد — میخواهید عشق بورزید و میخواهید مردم شما را دوست داشته باشند. اینها تنها سه راهی هستند که از طریق آنها سعی میکنید خود را کامل کنید. حالا فرض کنید تمام پولهای این سیاره را به شما بدهم، آیا جیبتان پر میشود یا میتواند کمی بیشتر بگیرد؟ میتوانید کمی بیشتر بگیرد، اینطور نیست؟ پس در ماهیت اصلی امور، جیب شما نمیتواند پر شود. اگر تمام کتابخانههای این سیاره را آسیاب کنم و در سر شما بریزم، آیا سرتان پر میشود؟ خیر، میتواند کمی بیشتر بگیرد. پس در ماهیت اصلی امور، سرتان نمیتواند پر شود. اگر تمام جمعیت را بخشی از خودتان در نظر بگیرید و آنها را دوست داشته باشید، آیا قلبتان پر میشود یا میتوانید یک نوزاد تازه متولد شده را نیز دربر بگیرید؟ میتوانید، پس این هم نمیتواند پر شود. پس اگر به دنبال کامل شدن بدوید، در یک دویدن بیپایان خواهید بود.
اما خلأ همیشه پر است. آنچه خالی است کاملاً خالی است. هرگز نیمهخالی نیست. چیزی به نام خلأ ناقص وجود ندارد. برای دیدن این موضوع، آگاهی لازم است و تنها آنگاه شهد زندگی را تشخیص میدهید. در غیر اینصورت، زهر را اشتباهاً شهد میپندارید و زندگی خود را با دویدن به دنبال آن هدر میدهید. این اساس زندگی معنوی است. مردم فکر میکنند کسی که در مسیر معنوی قرار دارد همهچیز را رها کرده است. آنها هیچچیز را رها نکردهاند. آنها به یک معدن طلا رسیدهاند. بدون مشکل، بدون مزخرف.