سه قدم برای حرکت به سوی حقیقتِ زندگی
سادگورو به آنچه برای توسعه رابطه با حقیقت لازم است میپردازد و فرایند سادهای را برای شروع به ما میدهد.

یوگی و عارف، سادگورو، به آنچه برای توسعه رابطه با حقیقت لازم است میپردازد و چهار ایده ساده برای حرکت به سوی حقیقت زندگی به ما میدهد.
سادگورو: حقیقت با ما رابطه دارد، وگرنه نمیتوانستیم وجود داشته باشیم. اما در حال حاضر، شما با حقیقت رابطه ندارید — این یک رابطه عاشقانه یکطرفه از سمت دیگر است. هر چیزی که در زندگی تجربه میکنید، اگر با حقیقت رابطه عاشقانه نداشته باشید، احساس خواهید کرد که زندگی هرروز به شما تجاوز میکند. اگر مشارکت عمیقی با چیزی نداشته باشید، احساس گیر افتادن و بدبختی خواهید کرد. یک صبح، ممکن است فکر کنید که چرا اصلاً بلند شوید. اما اگر به نحوی چیزی را لمس کنید که توسط شما خلق نشده، اگر حقیقت را لمس کنید، ناگهان میخواهید بیدار باشید و روی آن کار کنید.
۱# دروغها را بکُشید!

توسعه رابطه با حقیقتِ زندگی و حرکت به سوی آن به این معنی است که آنچه دروغ است باید کشته شود. فقط یک دقیقه وقت بگذارید تا حداقل یک چیز در زندگیتان را شناسایی کنید که ضروری نیست و امروز آن را بکشید. وقتی میگویم «بکشید»، شروع نکنید به فکر کردن درباره رئیستان، مادرزنتان، یا همسایهتان. شما باید چیزی درباره خودتان را بکشید که برای زندگیتان غیرضروری است. چیزی مثل «خشمم را خواهم کشت» خیلی کلی خواهد بود. اگر چیزی را بکشید، باید مرده باشد و فردا دوباره برنگردد.
چیز مشخصی را شناسایی کنید که بدون آن وضع بهتری خواهید داشت، جایی که بتوانید امروز قدم مشخصی بردارید — مهم نیست چقدر کوچک باشد. به دنبال چیز کلی مثل «در گذشته زندگی نخواهم کرد» نروید. «در آینده زندگی نخواهم کرد. در لحظه زندگی خواهم کرد»، چون این چیزی نیست که بتوانید با عزم به آن دست یابید — این نیاز به آگاهی دارد. یک چیز کوچکِ مشخص انتخاب کنید که دیگر انجام نخواهید داد، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. میتواند چیزی باشد مثل «کلمات خشمگین نخواهم گفت». «خشمگین نخواهم بود» دروغ خواهد بود، چون این هنوز تحت کنترل شما نیست.
برای چیزی تصمیم بگیرید که میتوانید انجام دهید و انجام خواهید داد. این نحوه تغییر زندگیتان است — با برداشتن قدمهای کوچک. اما باید واقعاً انجامش دهید — نباید دوباره ظاهر شود. اگر میخواهید به سوی حقیقتِ زندگی حرکت کنید، سرمایهگذاریتان در آنچه حقیقت نیست باید کاهش یابد. ممکن است همهچیز فوراً ناپدید نشود، اما باید آن را قدمبهقدم کاهش دهید.
۲# وضع موجود را بشکنید

به زندگی از نظر آنچه قابل تغییر است نگاه کنید و کاری در اینباره انجام دهید. گریه کردن برای چیزهایی که نمیتوانید تغییر دهید، راه مطمئنی برای باقی ماندن در وضع موجود است. اگر سرمایهگذاری در باطل را کاهش دهید، حقیقت خودش بالا خواهد آمد. حداقل ماهی یکبار، هر روزٍ ماه کامل، آگاهانه به این موضوع نگاه کنید و یک چیز کوچک درباره خودتان را شناسایی کنید که میخواهید تغییر دهید. مثل «هر بار قبل از خوردن، ۱۰ ثانیه را صرف قدردانی از این غذا خواهم کرد که قرار است بخشی از من شود». یا «هر بار که از چیزی استفاده کنم که عنصر اساسی زندگیام است، مثل خاک، آب، هوا و هر چیز دیگری در اطرافم، ۱٪ از آن را صرفهجویی خواهم کرد». یا «کاری خواهم کرد که فقط آنچه را میتوانم بخورم در بشقابم بگذارم». این چیزهای کوچک زندگیتان را تغییر خواهد داد و شما را متمایز خواهد کرد.
۳# خودتان را وقف چیزی کنید

سادهترین راههای اصلاح بافت بنیادی زندگیتان و حرکت به سوی حقیقت این است که یا باید آگاهی را انتخاب کنید، که کار بسیار سختتری است یا باید سرسپردگی را انتخاب کنید که آسانتر اما به شیوهی متفاوتی سخت است. سرسپردگی چیز بیرحمی است. قلبتان دیگر مال شما نیست. آن را به سراسر عالم پرتاب کردهاید، اما درد سرسپردگی همیشه در درونتان میسوزد. اگر آتش سرسپردگی را روشن نگه دارید، آگاهی بالا خواهد آمد.
اساساً، سرسپردگی ابزاری برای خالی شدن از خود است. اگر آتش سرسپردگی در شما شروع به سوختن کند و من تکنیک کوچکی به شما بدهم، بهعنوان فرایند فوقالعادهای عمل خواهد کرد. اگر این اساس وجود نداشته باشد، هیچ تکنیک یا روشی واقعاً شما را تغییر نخواهد داد. چه مهندسی درونی باشد، چه بهاوا اسپاندانا، یا سامیاما، فقط روش یا تکنیک کافی نیست. تنها اگر بافت بنیادی زندگی را درست بنا کنید، بهطور فوقالعادهای کار خواهد کرد.
خیلی از مردم به کلمه «سرسپردگی» حساسیت دارند چون فکر میکنند سرسپردگی یعنی رفتن به معبد، کلیسا، یا هر چیز دیگری. منظور من از سرسپردگی این نیست. آیا هیچ مرد یا زنی تا به حال بدون سرسپرده بودن به آنچه انجام میدهد، کار مهمی در زندگیاش انجام داده است؟ بدون سرسپردگی، هر کاری که انجام دهید متوسط باقی خواهد ماند. کارهای واقعاً بزرگ فقط از سرسپردگی مطلق کسی به آنچه انجام میدهد، اتفاق میافتد.
این فقط برای فرایند معنوی صدق نمیکند. چه علم باشد، چه ورزش، هنر، موسیقی، یا هر چیز دیگری — تا زمانی که افراد زندگیشان را وقف آن نکردهاند، هیچچیز مهمی تا به حال اتفاق نیفتاده است. هر چیزی که فکر میکنید ارزشمند است، هر چیزی که بهعنوان بالاترین چیز در زندگیتان میبینید، خودتان را وقف آن کنید. اگر این بافت ضروری را برای خودتان فراهم کنید، من میتوانم یک کوک بزنم، و طرح بزرگی خواهد شد.
نگاه شهوتآلودِ آنکه از عشق بیبهره است.
لمس عاشقانه قلبی که در اراده بیکران غوطهور است.
لطافت سرسپردگی بیقلب.
وسعتی فراتر از اقیانوس.
بیحاصلی آنکه فیض عشق و سرسپردگی را نشناخته است.
اینها و بیشتر، همه شیوههای مخلوقیست که انسان نام دارد.
انتخاب کن ای عزیزم که اقیانوسی از سرسپردگی باشی
یادداشت سردبیر: سادگورو ایشا کریا را ارائه میدهد، مدیتیشن راهنمای رایگان آنلاین که به سلامتی و بهزیستی کمک میکند. تمرین روزانه این فرایند ساده اما مؤثرِ ۱۲ دقیقهای میتواند زندگی فرد را تغییر دهد.
