‫مقاله بعدی با عنوان «چرا زیرساخت معنوی؟ بخش ۲» را بخوانید که در آن به بررسی نیاز حیاتی به فضاهای تقدس‌شده می‌پردازیم.

‫اگر یک چیز باشد که سرزمین بهارات (هند) را از هر جای دیگر در جهان متمایز می‌کند، معنویت عمیق و پایدار آن است. سرزمینی باستانی و یکی از گهواره‌های تمدن، هند همواره دروازه‌ای معنوی بوده است. هیچ ملت دیگری به اندازه‌ای که هند به امکان‌های درونی انسان توجه کرده، توجه نکرده است و به همین دلیل است که جویندگان معنوی از سراسر جهان به اینجا می‌آیند، در جست‌وجوی راه‌هایی برای رسیدن به ذات نهایی خود.

‫چرا این‌گونه است؟ چرا معنویت چنین ریشه‌های عمیقی در اخلاقیات فرهنگی هند دارد؟ حتی اگر به جنبه‌ای مانند آموزش نگاه کنید، دویست سال پیش، هشتاد و هشت درصد جمعیت جهان بی‌سواد بودند. اکنون یونسکو می‌گوید که نرخ بی‌سوادی جهانی کمتر از پانزده درصد است. پس چه اتفاقی افتاد؟ فقط این است که زیرساخت‌های فیزیکی و انسانی لازم را برای آموزش مردم ساختیم.

‫به همین ترتیب، برای معنویت، مردم هزاران سال است که به این سرزمین می‌آیند زیرا فناوری‌های سلامت و آسایش درونی به‌طور گسترده‌ای کشف و آشکار شده‌اند. در طول اعصار، تعداد بی‌شماری از حکیمان، روشن‌بینان، یوگی‌ها و موجودات روشن‌ضمیر در اینجا ظهور کرده‌اند، زیرا این جامعه به‌طور سنتی بر ایجادِ بستر و ساختار لازم برای پرورشِ چنین انسان‌هایی تأکید فراوان داشته است. حمایت از این فرهنگ معنویت در هند، اَشکال مختلفی به خود گرفته است.

زیبایی بیکشا

‫برای هزاران سال، در این فرهنگ درک شده بود که جویندگان معنوی که در این مسیر قدم می‌گذارند باید پرورش یابند. خدمت به آن‌ها امتیازی مقدس تلقی می‌شد، تا جایی که خودِ آن، به مسیری تبدیل شد. 

‫شاعر-عارف «کبیر» آن را در این شعر کوتاه به‌خوبی بیان ‫می‌کند:

‫سایین ایتنا دیجیِ جا مِین کوتومب سامایِ،

ماین بی بوکا نا راهون، سادو نا بوکا جایِ

‫استاد، به من تنها به‌اندازه‌ای بده که خانواده‌ام را سیر کند،

‫به‌اندازه‌ای که هم خودم و هم سادو (جوینده‌ی معنوی) ‫گرسنه نمانیم.

‫زمانی، یکی از سخت‌ترین تمرین‌های معنوی این بود که جوینده به سامانا تبدیل شود. سامانا بودن به این معنا بود که سادانای (تمرین معنوی) اصلی، روزه‌ گرفتن و راه‌ رفتن بود. سامانا هرگز نباید درخواست غذا کند، فقط باید به راه‌رفتن ادامه دهد و تنها در صورتی غذا بخورد که کسی بیاید و به او غذا تعارف کند. سنتی بود که اگر روستاییان، سامانایی را می‌دیدند که نزدیک می‌شود، با عجله غذا می‌پختند، آن را برمی‌داشتند، به دنبال او می‌دویدند و برایش غذا سرو می‌کردند. در غیر این صورت، او درخواست غذا نمی‌کرد و تا آخرین نفسش فقط به راه‌رفتن ادامه می‌داد. این سادانایی بود که گاتاما بودا قبل از روشن‌ضمیر شدنش به مدت چهار سال با جدیت کامل انجام داد.

حمایت سلطنتی و اجتماعی

‫در طول اعصار، پادشاهان و حاکمان به شیوه‌های مختلف از جویندگان معنوی حمایت و حفاظت می‌کردند. نه تنها آن‌ها بودجه‌ی ساخت معابد باشکوه و فضاهای مقدس را تأمین می‌کردند، بلکه پناهگاه‌ها، چولتری‌ها، دارماشالاها و بوجانالایاهایی نیز برای سادوها (جویندگان معنوی) و همچنین مسافران در مسیرهای زیارتی می‌ساختند. هر مسیر مهمی در این سرزمین مملو از غذا و اقامت برای زائران مقدس بود، اما این تا حد زیادی کاهش یافته است.

‫برای قرن‌های متمادی، متکدی‌های معنوی سالانه از هیمالیا تا رامشوارام در جنوبی‌ترین نقطه هند سفر می‌کردند. با شروع زمستان، آن‌ها به‌سمت جنوب راه می‌افتادند: پیاده‌روی ۳۲۰۰ کیلومتری با غذا و سرپناهی که در تمام طول مسیر در دسترس بود. حتی تحت حکومت بریتانیا، سانیاسی‌های (ریاضت‌کِشان) بی‌پول مجاز بودند برای سفر به رامِشوارم سوار قطار شوند. متأسفانه، پس از استقلال، مقامات راه‌آهن شروع به ممنوعیت سفر بدون بلیت حتی برای جویندگان معنوی کردند و سنت سفر آیینی تا حدی شکسته شد.

‫با این حال، در برخی مناطق، این فرهنگ همچنان قوی است. هاریدوار، که به‌عنوان دروازه‌ای به هیمالیا دیده می‌شود، مملو از آشرام‌هایی است که غذا، سرپناه و سایر حمایت‌ها را برای جویندگان دوره‌گرد ارائه می‌دهند. شهرها و مراکز معبدی در کل منطقه هیمالیا نیز خدمات و کمک‌های بسیاری به ساداکاها (جویندگان معنوی) ارائه می‌دهند. 

پناهگاهی برای جویندگان معنوی

‫در طول تاریخمان، استادان معنوی‌ای داشته‌ایم که زیرساخت‌هایی برای شکوفایی درونی ساخته‌اند. سادگورو به ما می‌گوید: «وقتی از کریشنا صحبت می‌کنیم، درباره بازیگوشی‌هایش، عشقش، شیطنت‌هایش صحبت می‌کنیم. اما این تنها شانزده سال اول زندگی او بود. بسیاری از مردم آگاه نیستند که بعدها کریشنا بیش از ۱۰۰۰ آشرام در سراسر دشت‌های شمالی تأسیس کرد. این آشرام‌ها، آرزوی گوروی (استاد معنوی) او، ساندیپانی بود که بسیاری از راهبان آن زمان را پرورش داد. کریشنا به پادشاهان دسترسی داشت و از آن‌جایی که هیچ پادشاهی او را رد نمی‌کرد، از آن‌ها برای ساختِ زیرساخت‌ها استفاده کرد. این‌ها لزوماً ساختمان‌ها یا بناهای عظیم نبودند، بلکه فقط تأسیسات ساده‌ای بودند با این ایده که اگر کسی در جست‌وجوی معنوی است، باید جایی (برای این هدف) باشد. وقتی کسی در جست‌وجوی معنوی است، نباید تشنه بماند؛ همیشه باید جایی برای رفتن داشته باشد.»

‫مانند کریشنا، گاتاما بودا نیز به ساخت زیرساخت‌هایی برای شکوفایی معنوی پرداخت. بسیاری از پادشاهان و امپراتورها به سراغ او می‌رفتند و او به بسیاری از شهرها دعوت می‌شد. او گفت: «اگر می‌خواهید من بیایم، باید یک سالن مدیتیشن و یک باغ بسازید.» این به یک استاندارد تبدیل شد و این‌ها در سراسر هند ساخته شدند. و مدت‌ها قبل از اینکه بودیسم به چین برود، آن‌ها هزاران سالن مدیتیشن و باغ در آنجا ساختند و منتظر آمدن تعالیم بودند.

‫به‌طور مشابه، آدی شانکاراچاریا نیز جریان‌های رهبانی مختلف را تحت چهار ماتاها یا صومعه‌هایی که در چهار جهت اصلی این شبه‌قاره تأسیس شده بودند، گرد آورد. این‌ها که در دوارکا، پوری، سری‌نگری و بدرینات قرار داشتند، در طول قرن‌ها، فرهنگ و اخلاق معنوی ملت را به‌طور قابل‌توجهی به هم پیوند دادند.

‫در بخش ۲، درباره میراث معنوی باشکوه هند صحبت خواهیم کرد و به بررسی نوعی از زیرساخت‌ها می‌پردازیم که حتی از ساختمان‌ها نیز ارزشمندتر است.