چگونه آیندهای هیجانانگیز بسازیم
در این نوشتار، سادگورو اصول بنیادین رشد، موفقیت و زندگیای شاد و رضایتبخش را بیان میکند. او میگوید: «متأسفانه، نود درصد از انسانها بسیار پایینتر از ظرفیت واقعی خود عمل میکنند.» و همچنین میافزاید: «لازم نیست از دیگران بهتر باشید، اما نباید چیزی کمتر از آنچه میتوانید، باشید.»

با توجه به قابلیتهایی که در وجود انسان نهفته است، زندگی زمانی کوتاه است. اما برای کسانی که ژرفا و گسترهی وجود خود را کشف نمیکنند، برای کسانی که دچار رنج و افسردگی هستند، زندگی طولانیست. این به آن دلیل است که زمان، تجربهای نسبی است. اگر خود را سرزنده، پرانرژی و شاد نگه دارید، زندگی بسیار کوتاه خواهد بود. دلیلی برای درنگ در دیروز وجود نخواهد داشت، تا زمانی که آن را با تمام توان زیسته باشید. نکتهی مهم این است که تصوری که دیروز از بهترین عملکردتان داشتید، امروز دیگر نباید برایتان کافی باشد. کاری که امروز میکنید باید بسیار بهتر باشد. این یعنی شما در حال رشد هستید.
اگر با نهایتِ توان و هوش خود عمل کنید، هر روز انفجاری از امکانها خواهد بود. اگر با سرعت در حال حرکت باشید، دیگر وقتی برای نگاه کردن به گذشته ندارید. تنها کسانی که در خودرویی پارک شده نشستهاند، مدام در آینه، عقب را نگاه میکنند چون اصلاً بهجایی نمیروند. هیچ فایدهای ندارد که دیروز را کالبدشکافی کنید. آنچه مهم است، ساختن فرداست. برای ساختن آیندهای هیجانانگیز، باید در بهترین حالت خود باشید. رشد یعنی خودتان را بهچیزی که میخواهید باشید تبدیل کنید. و این خواسته ممکن است با رشد و بلوغ شما تغییر کند. مشخص کنید که بالاترین سطح ممکن برای بدن، ذهن و احساساتتان چیست. این همان چیزیست که باید برایش تلاش کنید.
لازم نیست از دیگران بهتر باشید، اما نباید چیزی کمتر از آنچه میتوانید باشید. اگر فکر میکنید زندگی شما ارزشمند است، باید در بهترین حالت خود زندگی کنید، هر چیز کمتر از آن، هدر دادن زندگیست. اگر با شور و شوق زندگی کنید، زندگی فوقالعاده است. اما اگر نیمهزنده باشید، همهچیز رنجآور میشود. این در واقع، آمادگی برای جهنم است. اگر خودتان را بهچیزی عالی تبدیل کنید، فرقی نمیکند در چه جهنمی باشید، حالتان خوب خواهد بود. اما اگر اینگونه نباشید، ممکن است در بهشت باشید و آن را به جهنم تبدیل کنید. اگر میخواهید آیندهای بسازید، باید از گذشته خود بهعنوان پلهای برای پیشرفت استفاده کنید، نه باری بر دوش. هرچه گذشته شما تلختر بوده باشد، باید سریعتر از دیگران به پختگی و خردمندی برسید. زمانی که اتفاقی برای ما میاُفتد، هم میتوانیم خردمند شویم و هم درمانده. این انتخاب ماست. در گوشهای ننشینید به این امید که اتفاق بدی برایتان نیفتد، زندگی اینطور عمل نمیکند. هرچه در زندگی شما رخ میدهد، میتوانید آن را به یک موهبت تبدیل کنید.
زمانی که شروع به ساخت مرکز یوگای ایشا کردیم، در شهر سروصدا بهپا شد. مردم گرد ما جمع شدند و چند خانوادهی بانفوذ از این وضعیت خوششان نیامد. آنها جلسهای گذاشتند و تصمیم گرفتند با چند صد نفر بیایند و مرکز یوگا را ویران کنند. اما پیرمرد خردمندی در جمع بود که گفت: «شما نمیدانید با چه کسی طرف هستید. اگر به او سنگ پرتاب کنید، از همان سنگها چیزی میسازد. این اشتباه را نکنید.» آنچه زندگی به سوی تو میاندازد و موقعیتهایی که پیش میآیند، همیشه در کنترل تو نیستند. اما آنچه از آنها میسازید، کاملاً در اختیار توست.
مسئولیت این را در زندگی خود بپذیرید، فرقی نمیکند دیگران چه میگویند، زندگی با شما چه میکند یا دنیا با شما چگونه رفتار میکند، آن را به آسایش تبدیل کنید. برای این کار، نیاز به تعادل داری دو باید در بالاترین سطح عملکرد خود باشید. بدون هیچ تبعیضی، هر کسی که هست، هر کاری که انجام میدهید - همیشه بهترینِ خودتان را ارائه دهید. یاد بگیرید به همهچیز و همهکس با شدت و حضورِ فعالی یکسان نگاه کنید. مشارکتِ گزینشی یعنی نیمهزنده بودن. برای آن که به انسانی کامل تبدیل شوید، در هر کاری که انجام میدهید همیشه در بالاترین سطح توانایی خود عمل کنید.
متأسفانه نود درصد انسانها، پایینتر از ظرفیت واقعیشان عمل میکنند، تا حدی بهخاطر آنچه دیگران گفته یا کردهاند یا حتی صرفاً به این دلیل که میترسند دیگران چیزی دربارهشان فکر کنند. این یعنی وارد ذهن دیگران شدن – چه جای کثیفی! فرقی نمیکند دیگران چه فکر میکنند، چه میگویند یا چه میکنند، هرچه که پیش میآید یاد بگیرید آن را به آسایش خود تبدیل کنید. اگر کسی بهسمت شما زَهر پرتاب کرد، باید بدانید چگونه از آن برای سلامتی خود استفاده کنید. زهرها به دارو تبدیل شدهاند، چون کسانی دقیق نگاه کردند و دریافتند که ریشهی مشکل، خود راهحل نیز هست.
در زبان کَنّادا ضربالمثلی هست که میگوید: اگر کسی کاری اشتباه انجام داد و دیگران دربارهاش حرف بزنند، اثر منفی آن بیشتر به خود آنها میرسد تا کسی که مرتکب اشتباه شده است. بگذارید بار شما را آنها حمل کنند. اگر کسی به شما توهین کند، تنها دهان خودش آلوده میشود. این دیگر مشکل شما نیست. آنچه دیگران میگویند، انجام میدهند یا فکر میکنند، نباید بر شما تأثیر بگذارد. اگر همیشه بهترین خودتان را ارائه بدهید، قادر خواهید بود هر آنچه آنها میگویند را نادیده بگیرید. آنچه ارزشمند است را میتوانید بهعنوان پیشنهاد بپذیرید. باقی را میتوانید رها کنید.
اما اگر کمتر از بهترین خود باشید و کسی چیزی بگوید، ممکن است درشناخت خود دچار سردرگمی شوید. این به آن معنا نیست که باید حالتِ وجودی خود را برای همیشه تثبیت کنید. رشد، فرایندی پیوسته است. یعنی ساختن خود تا بالاترین سطح ممکن. بیشتر مردم ناپایدارند، یک لحظه شگفتانگیزند - لحظهای بعد ناخوشایند. در عوض، تعیین کنید که بالاترین سطح فعلی برای شما چیست و برای رسیدن به آن تلاش کنید. تنها کافیست این اصل را در زندگی خود وارد کنید – در هر کاری، هیچگاه کمتر از بهترین خود را ارائه ندهید.