ماهابهارات قسمت ۵۶: یَگناها – آیینهایی فراتر از زمان
در این بخش از پرسشوپاسخهای برنامه ماهابهارت، سادگورو دربارهی آیین کهن «یگنا» و ارتباط آن با رفاه و آسایش انسان سخن میگوید. او گونههای شگفتانگیز و گوناگونی از شکلهای مختلفِ «یَگنا» را آشکار میکند و توضیح میدهد که کدام نوع، در بسترِ زندگیِ امروزی، مناسبتر است.

پرسشگر: سادگورو، اهمیت واقعی آیینهای کهنی مثل یگنا چیست؟ آیا در زمان ما کاربردی دارند؟ و چطور میشود از آنها بهره برد؟
سادگورو: یگنا یعنی آشکار کردن یک امکان درونی در سطح عمومی. وقتی چیزی درونی را بهصورت عمومی انجام میدهید، عمق و ژرفای آن کاهش مییابد، اما دامنه و گسترهی تأثیرش – از نظر اینکه چند نفر میتوانند از آن بهرهمند شوند – افزایش پیدا میکند. چه بخواهید بنشینید و مراقبه کنید و چه بخواهید یگنا انجام دهید، چالش اصلی همیشه این است که میانِ ژرفا و گستره تعادل برقرار کنید – اینکه چقدر از ژرفا را فدای گستره میکنید و تا چه اندازه از گستره را برای حفظِ ژرفا محدود میسازید.«یَگنا» یعنی عملی منضبط که برای همگان سودمند باشد. اگر اینجا بنشینید و مراقبه کنید و بعد بلند شوید و چنان برقصید که همه از مراقبهی شما بهرهمند شوند، این خودش یک «یَگنا» است. چطور باید یگنا انجام داد؟ راههای بسیاری برای این کار وجود دارد. آنچه معمولاً از یگنا دیدهاید، بازماندههایی از فرهنگی بسیار غنی است که اغلب در دست کسانی مانده که انگیزهی تجاری دارند. وقتی ما «آدییوگی لینگا» را تقدیس کردیم، گام خطرناکی برداشتیم. برای من بسیار سادهتر بود اگر این کار را در خلوت، تنها با کمک چند نفر انجام میدادم. برنامه این بود که بخشی از آیین تقدیس را در معبد انجام دهیم و سپس لینگا را به «آدییوگی آلایام» بیاوریم و باقی مراسم را در حضور همه انجام دهیم. اما شرایط زندگی ما را به مسیر دیگری برد و در نهایت هیچ بخشی از کار را در معبد انجام ندادیم. همهچیز همینجا انجام شد - این میتوانست برای کسی که تقدیس را انجام میدهد، تهدیدی برای جانش باشد. اما راه دیگری وجود نداشت؛ تاریخ برگزاری مشخص شده بود؛ یازده هزار نفر آمده بودند، چون میخواستند از چیزی بسیار عمیق بهرهمند شوند که هرگز نمیتوانستند خودشان در زندگیشان تجربه کنند.
ما کار بسیار عمیقی انجام دادیم، با گسترهای وسیع که افراد زیادی را تحتتاثیر قرار داد، کاری که میتوانست مرا بکشد، اما آن یازده هزار نفر فوقالعاده بودند؛ آنها مانند یک نفر نشسته بودند، و همین باعث شد کار بسیار سادهتر شود. با این حال، انجام چنین کارهایی در فضای عمومی، حتماً تا حدی به کسی که آن را انجام میدهد آسیب میزند؛ چون برخی کارها باید در محیطهای بسته و امن انجام شوند.
یگناها انواع گوناگونی دارند. یک یگنا میتواند در قالب مانترا باشد یا از جنس انرژی ناب. هنوز هم کسانی هستند که فرایندهای قدرتمندی انجام میدهند، اما در بیشتر موارد، جوهرهی اصلی این آیینها از بین رفته و به تجارت تبدیل شده است. برای همین در این دوران باید یگنا را محدود کنیم. باید تبدیل به فرایندی ذهنی یا فکری شود.
دورههایی مانند ایشا یوگا یا مهندسی درون که میگذارنید، نوعی یگنا هستند. این دورهها با همان نظم و دقت یگنا برگزار میشوند. اگر به برنامههای ما بیایید، خواهید دید که کاری کمتر از یک یگنا انجام نمیدهیم. نه آتشی در کار است و نه سرودمانترایی، اما ما از تیزی و دقت ذهن برای انجام یگنا استفاده میکنیم.
میتوانید یگنا را با بدنتان انجام دهید. میتوانید یگنا را با مواد پیرامونتان انجام دهید. میتوانید یگنا را با پنج عنصر اصلی انجام دهید. میتوانید یگنا را با ذهنتان انجام دهید. میتوانید یگنا را با احساساتتان انجام دهید. در معبد لینگا بایراوی، یگنایی را در حال اجرا میبینید که بسیار احساسی است.
همچنین میتوانید با انرژی حیاتی خودتان یگنا انجام دهید. میتوانید آتما یگنا انجام دهید. راههای بسیاری برای انجام یگنا وجود دارد. در دنیای امروز، با نوع آموزشی که مردم میبینند و نگرشی که نسبت به خود دارند، مؤثرترین نوع یگنا، یگنای ذهنی یا فکری است، دستکم برای شروع. اگر مردم گشودهتر شوند و دریابیم که هنوز قلبی دارند، میتوانیم یگنای احساسی انجام دهیم. اگر توانایی کار با انرژی حیاتی خود را داشته باشند، میتوانیم یگنای انرژی انجام دهیم. و شاید روزی، بتوانیم به آنها آتما یگنا آموزش دهیم.
ادامه دارد…

