ماهابهارات قسمت ۵۵: نظام طبقاتی کهن — تبعیض از همان ابتدا؟
سادگورو به روشن کردن دلیل اصلی نظام سنتیِ طبقاتی، مفهوم دارمای وابسته به طبقه و شکلهای گوناگونِ تقسیمات اجتماعی در جامعهی مدرن میپردازد.

پرسشگر: سادگورو، در گذشته، دستهبندیهای جداگانهای برای افراد مختلف وجود داشت، مثل برهمنها و کشاتریاها، اما در دوران مدرن این سیستم لغو شده است. آیا امروز هنوز مناسب یا امکانپذیر است که بر اساس «مانو دارما» که در دوران مهابهارات رعایت میشد، عمل کنیم؟
سادگورو: نظام قدیمی طبقات اجتماعی امروز فروپاشیده، اما نوع جدیدی از نظام طبقاتی بهوجود آمده است. امروزه جهان با موتور اقتصادی پیش میرود — پول تعیین میکند که به چه طبقهی اجتماعی تعلق دارید. وقتی مارکس دربارهی پرولتاریا و بورژوازی صحبت کرد، نوعی نظام طبقاتی را توصیف کرد. چون امروز جهان با موتور اقتصادی حرکت میکند، همهچیز تحت سلطهی اقتصاد است.دیگر هیچکس به فلسفه یا ایدئولوژی دیگری در دنیا پایبند نیست. مردم جوری دربارهی اقتصاد حرف میزنند انگار که یک فلسفه است. اینکه چطور پولت را بشماری، تبدیل به فلسفه زندگی شده است. میتوانید ببینید که بحثها در روزنامهها، مجلات و تلویزیون در ده یا پانزده سال اخیر چطور تغییر کرده است: هیچ حرفی جز اقتصاد نیست. این شیوهی زندگی سرمایهداری است. به نظر میرسد که رفاه میآورد، و قطعاً در ابتدا همینطور است، اما اگر آن را کنترل نکنیم، به سمت یک فاجعه میرویم.
در جایی، کریشنا درباره کشاتریاها صحبت میکند و میگوید یا باید آنها را متحول کنی یا به خاندانشان پایان بدهی. او میگوید که مادر زمین مثل یک گاو است که زندگی میبخشد. او مادر زمین را به گاو تشبیه میکند چون خودش اهل جامعهای دامدار است که در آن گاو مظهر زندگی است. اگر در خانهی خود گاو داشته باشید، بچههایتان نمیمیرند — این خِرد سادهی آن دوران بود. او گفت که کشاتریاها پستان گاو را آنقدر میدوشند که به گاو آسیب میرسد.
امروزه دیگر همهی این چیزها کاملاً از بین رفتهاند. فرض کن بیستوپنج سال پیش در یک روستا زندگی میکردید. اگر کسی میخواست گاو را بدوشد، اول میگذاشت گوساله کمی شیر بخورد. بعد گاو را میدوشید و آخر سر هم مقداری شیر برای گوساله میگذاشت تا بعد از دوشیدن دوباره برود و شیر بخورد. امروز، شما یک دستگاه دارید که تمام شیر گاو را بیرون میکشد. و اگر گوساله نر باشد، بلافاصله کشته میشود؛ اگر ماده باشد، در جایی دیگر بزرگ میشود. ما قطعاً گاو را آنقدر میدوشیم که نه فقط به گاو، بلکه به مادر زمین هم آسیب میزنیم.
کریشنا پنج هزار سال پیش مثل یک فعال محیطزیست صحبت کرد. گفت: «بیش از حد دارند آن را میدوشند. اگر فرصتش را پیدا کنند، دوست دارند بیشتر و بیشتر بهدست بیاورند. یا باید آنها را دگرگون کنیم تا معنوی شوند یا باید کشته شوند.» الان دیگر نمیتوانیم چنین فلسفهای را مطرح کنیم، اما نهایتاً همین اتفاق خواهد افتاد.
یا خودتان را متحول میکنید یا از بین میروید — نه بهدست یک کریشنا، بلکه به وسیلهی طبیعت. این مسأله نوعی مجازات برای شما نیست؛ صرفاً یک اصلاحِ مسیر است. یا خودتان آگاهانه آن را انجام میدهید یا این کار بهطرزی بیرحمانه بر شما تحمیل خواهد شد. این اتفاق، ناگزیر برای بشریت رخ خواهد داد. ما یا باید اصلاح مسیر را آگاهانه انجام دهیم، یا بهطرز بیرحمانهای بر ما تحمیل خواهد شد. در آن زمان، کریشنا تصمیم گرفت ابتدا سعی کند آنها را متحول کند. اگر جواب نداد، باید کار خشن را انجام دهد، که همان اتفاقی بود که در کوروکشترا اتفاق افتاد.
آیا دارمای وارناشراما که جامعه را بر اساس حرفه یا شایستگی تقسیم میکرد، هنوز وجود دارد؟ آیا جهان بر اساس شایستگی تقسیم نشده است؟ چه خوشتان بیاید یا نیاید، این تقسیمبندی وجود دارد. تنها مورد این است که ما آن را کمی نفوذپذیرتر کردهایم. حتی در آن زمان، دوریودانا ایستاد و گفت: «یک مرد میتواند به سه روش مختلف پادشاه شود. لزومی ندارد که فقط از طریق تولد در خانوادهای خاص باشد.» و هم ویاسا و هم کریشنا بارها گفتهاند که یک برهمن، بهخاطر تولدش در خانوادهای خاص برهمن نیست، بلکه به خاطر دانشاش است.
حتی امروز اگر با این معیار نگاه کنیم، آیا در جهان، برهمنها، کشاتریاها، وایشیاها و شودراها وجود ندارند؟ این یک زاویه دیگر برای نگاه کردن به نظام طبقاتی است. اگر احساسِ مسئولیت شما تنها نسبت به خودتان باشد و نه هیچکس دیگر، اگر تنها به رفاه و آسایشِ خودتان اهمیت بدهید، آنگاه شما را «شودرا» مینامیم. اگر به خودتان، خانوادهاتان و جامعهاتان اهمیت بدهید، شما را وایشیا مینامیم. اگر به رفاه ملت خود اهمیت بدهید، شما را کشاتریا مینامیم. اگر به رفاه و آسایش همه موجودات روی این سیاره اهمیت بدهید، شما را برهمن مینامیم. جامعه اینگونه تقسیم شده بود.
این تقسیمبندی برای سهولت و بهرهوری بهتر از استعدادهای انسانی انجام شد. اما با گذر زمان، هر تفاوتی به تبعیض تبدیل میشود و زشت میگردد. شما نمیتوانید نظام طبقاتی را حذف کنید. اگر یک نوع نظام طبقاتی را حذف کنید، به شکل دیگری ظاهر میشود. ما باید فرصت برابر فراهم کنیم، نه برابری. برابری یعنی جهان را به یک قالب واحد تبدیل کردن که بدترین جنایتی است که میتوانید در حق بشریت انجام دهید. دو انسان هرگز برابر نخواهند بود و ذاتاً نمیتوانند برابر باشند. اما هر انسانی باید فرصتی برابر داشته باشد.
ادامه دارد…

