‫پرسشگر: حسادت و شفقت، احساساتی به‌شدت متضاد به نظر می‌رسند. تا زمانی که کسی در رنج است، احساس شفقت نسبت به او آسان است، اما به محض تغییر وضعیت، نسبت به همان شخص احساس حسادت می‌کنیم. شما چه نظری دارید؟

‫سادگورو: حسادت و شفقت به‌هیچ‌وجه به هم مرتبط نیستند. اگر شفقت را به‌عنوان همدردی یا ترحم در نظر بگیرید، آن‌گاه تا حدی با هم مرتبط هستند، اما شفقت و حسادت – خیر. حسادت زمانی است که کسی چیزی را دارد که شما دوست دارید داشته باشید یا چیزی بیشتر از آنچه شما دارید را دارد. ماهیت اصلی حسادت یا رشک این است که احساس ناکافی بودن می‌کنید. اگر بسیار سرمست باشید، به هیچ‌کس حسادت نمی‌کنید. حسادت وجود دارد زیرا به نظر می‌رسد کسی چیزی بیشتر از شما دارد، یا فرض می‌کنید که آن‌ها دارند، و شما احساس کوچک بودن می‌کنید. حسادت تنها در صورتی می‌تواند وجود داشته باشد که شخص دیگری بهتر از شما باشد. اگر اینجا تنها باشید، حسادت نمی‌تواند اتفاق بیفتد.

‫اما شفقت این‌طور نیست. شفقت می‌تواند حتی اگر کسی اینجا نباشد، اتفاق بیفتد. بیایید این درک را که شفقت نوعی همدردی یا ترحم است، کنار بگذاریم. شور و اشتیاق به معنای غرق شدنِ کامل در چیزی است. وقتی چیزی را با شور و اشتیاق دربر می‌گیرید، هیچ‌چیز دیگری برای شما وجود ندارد.

‫شور و اشتیاق را به‌عنوان اشتیاق زن و مرد در نظر نگیرید. شور و اشتیاق به معنای دربر گرفتن بی‌حدوحصرِ چیزی است. می‌تواند هر چیزی باشد؛ می‌توانید با شور آواز بخوانید، می‌توانید با شور برقصید، می‌توانید با شور باغبانی کنید، می‌توانید با شور کتاب بخوانید، یا می‌توانید فقط با شور راه بروید. این به معنای هیچ فعالیت خاصی به‌خودی‌خود نیست، و به معنای هیچ زمینه خاصی از زندگی هم نیست. فقط این است که شما حس عمیقی از مشارکت را دارید.

‫شفقت به معنای شور و اشتیاق فراگیر است. این بدان معناست که شور و اشتیاق شما دیگر تبعیض‌آمیز نیست. هر چیزی که درحال‌حاضر با شما در تماس است، عمیقاً نسبت به آن شور و اشتیاق دارید. هر چه که باشد، اگر به چیزی نگاه می‌کنید، با ‌بی‌تفاوتی نگاه نمی‌کنید. در زندگی شما چیزی به نام بی‌تفاوتی وجود ندارد. همه‌چیز با شور کامل است. با شور نفس می‌کشید، با شور راه می‌روید، با شور زندگی می‌کنید؛ وجود شما در مشارکت مطلق با همه‌چیز است. این همان شفقت است. این ربطی به هیچ‌کس ندارد. حتی اگر کسی اینجا نباشد، می‌توانید در نهایت شفقت زندگی کنید. اما اگر کسی اینجا نباشد، نمی‌توانید با حسادت زندگی کنید. برای ایجاد آن به کسی نیاز دارید – به کمک نیاز دارید!

‫سعی نکنید همدردی، شفقت و تمام این چیزها را مدیریت کنید. فقط نسبت به همه‌چیز شور و اشتیاق بی‌حدوحصر ایجاد کنید. شور و اشتیاق را چیزی که در رابطه با یک شخص اتفاق می‌افتد، درک نکنید. شور و اشتیاق را با هر چیزی که درحال‌حاضر با شما در تماس است، درک کنید. همان لباسی که می‌پوشید، همان هوایی که نفس می‌کشید، همان غذایی که می‌خورید، همان زمینی که روی آن راه می‌روید، فقط کمی شور و اشتیاق را تمرین کنید. گفتن اینکه کسی شور و اشتیاق را تمرین کند وحشتناک است، اما لطفاً تلاش کنید. فقط نسبت به همه‌چیز شور و اشتیاق داشته باشید. وقتی بی‌حدوحصر باشد، دیگر گرفتارکننده نیست.

‫اگر این‌گونه شفقت خود را می‌بینید و اگر این‌گونه هستید، دیگر سوالی از همدردی یا حسادت پیش نخواهد آمد.