ویشوِشوارایا ناراکارناوا تارانایا
کارنامرِتایا شاشیشِکارا دارانایا
کارپوراکانتی داوالایا جاتادارایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
گوریپریایَ راجانیشاکالادارایا
کالانتاکایا بوجاگادیپانکانایا
گانگادارایا گاجاراجاویماردانایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
باکتیپریایا باواروگابایا پاهایا
اوگرایا دورگاباواساراتارِنایا
جُتیرمایایِ گونانا ماسونوتِکایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
پانچانانایا پانیراجا ویبوشانایا
هِمامشوکایا بوواناترایامان دیتایا
آناندابومیوارادایا تامومایایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
بانوپریایا باواساگاراتارانایا
کالانتِکایا کامالاساناپوجیتایا
نِتراترایایا شوبالاکشانا لاکشیتایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
راماپریایا راگونا تاواراپرِدایا
ناگاپ رِیایا ناراکارناواتارانایا
پونیِشو پونیاباریتایا سورارچیتایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
موکتِشوارایا پالادایا گانِشوارایا
گیتاپریایا وروشابشوارا واهانایا
ماتانگاچارماواسانایا ماهِشوارایا
داریدریا دوکاداهانایا ناما شیوایا
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که پروردگارِ عالَم است،
کسی که به ما کمک میکند از دریای مشکلات عبور کنیم،
کسی که برای گوشها دلپذیر است،
کسی هلال ماه را چون زیوری بر خود دارد،
کسی که به سفیدیِ شعلهی کافور میماند،
کسی که گیسوانی پریشان و کوتاه نشده دارد.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که محبوبِ الهه پارواتی است،
کسی که هلال ماهِ خدای شب را بر سر دارد،
کسی که مرگ را برای خدای مرگ رقم زد،
کسی که شاهِ مارها را بهعنوان دستبند میپوشد،
کسی که رودِ گنگ را بر سر خویش دارد،
و شاه فیلها را از پا درآورد.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که محبوبِ دلسپردگان خویش است،
کسی که ترس از بیماریها را در زندگی انسان نابود میکند،
کسی که ترسانگیز است،
کسی که ما را از اقیانوس دشوار زندگی عبور میدهد،
کسی که تجسم نور است،و کسی که در نامهای نِکویش میرقصد.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که جامه از پوست جانوران بر تن دارد،
کسی که خاکسترِ اجساد سوخته را بر خود میمالد،
کسی که چشمی بر پیشانی دارد،
کسی که گوشوارههایی از سنگهای گرانبها میپوشد،
کسی که خلخالهای زنگولهدار بر پاهایش میپوشد،
و کسی که گیسوانی پریشان و کوتاه نشده دارد.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که پنج چهره دارد،
کسی که شاهِ مارها را بهعنوان زیور میپوشد،
کسی که جامهای از طلا بر تن دارد،
کسی که زیورِ سه جهان است،
کسی که بخشندهی خواستههاست،
کسی که گنجینهی شادی است،و کسی که تجسمِ تاریکی است.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که سراسر جلوهٔ لطف گوری است،
کسی که بزرگترین خداست،
کسی که مانند شیر است،
کسی که درختِ آرزوها است،
برای کسانی که به پناهش میآیند،
کسی که همهچیز است،
و کسی که پادشاه تمام جهانهاست.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که عزیز خدای خورشید است،
کسی که به ما کمک میکند تا از اقیانوسِ تولد عبور کنیم،
کسی که خدای مرگ را کشت،
کسی که توسط بِراهمای بزرگ پرستش میشود،
و فرخندهترین است.
به شیوا، سوزانندهی غمِ فقر درود میفرستم،
کسی که عزیزِ راما است،
کسی که به راما نعمت داد،
کسی که به مارها علاقه دارد،
کسی که جهنم را نابود میکند،
کسی که مقدسترین در میان مقدسان است،
و کسی که توسط خدایان پرستش میشود.